pooyanism
FollowSuddenly
بالاتر از دانشگاه توی ماشین لم داده بودم. وقت ناهار بود. مصطفی رو صندلی شاگرد کنارم نشسته...
Read more
بالاتر از دانشگاه توی ماشین لم داده بودم. وقت ناهار بود. مصطفی رو صندلی شاگرد کنارم نشسته بود و صحبت میکردیم.
از دور که میومد، داشتن با هم بحث میکردن. نمیدونم سرِ چی، ولی یه چیزایی با ناراحتی میگفت و اون یکی با حالت حق به جانب جواب میداد.
دوربین رو برداشتم و اماده کردم و منتظر موندم تا با دوچرخهش از کنارمون رد شه. وقتی رسید به من، هر جفتشون ساکت شدن. من دکمه شاتر رو فشار دادم. دوربین رو آوردم پایین و گفتم عکستون رو گرفتم. خندید و گفت باشه و به راهشون ادامه داد
Read less
از دور که میومد، داشتن با هم بحث میکردن. نمیدونم سرِ چی، ولی یه چیزایی با ناراحتی میگفت و اون یکی با حالت حق به جانب جواب میداد.
دوربین رو برداشتم و اماده کردم و منتظر موندم تا با دوچرخهش از کنارمون رد شه. وقتی رسید به من، هر جفتشون ساکت شدن. من دکمه شاتر رو فشار دادم. دوربین رو آوردم پایین و گفتم عکستون رو گرفتم. خندید و گفت باشه و به راهشون ادامه داد
Read less
Views
73
Categories
BOULENGER
March 06, 2016
Your picture is very nice. I would be happy if you could join my challenge. Go to my profil. Click on challenge and then "created". Or go to the following link :
viewbug.com/challenge/at-least-two-people-on-a-cycle-photo-challenge-by-boulenger
viewbug.com/challenge/at-least-two-people-on-a-cycle-photo-challenge-by-boulenger
Same photographer See all
Discover more photos See all